این روزها در خبرها دیدیم و شنیدیم که افرادی به خاطر نداشتن سرپناه به قبرستان پناه برده و از قبرهای پیش ساخته به عنوان چهاردیواری و از کارتن به عنوان سقف و از مجموع اینها به عنوان خانه!!! استفاده کرده اند.هم وطنی از اینها عکسی تهیه کرده و در فضای مجازی منتشر نموده و این عکس ها همینطور چرخیده و چرخیده تا به رؤیت مسؤولین محترم رسیده و از این رویداد اظهار تأسف و تألم نموده اند و چند جمله ای در این باب که مثلا در نظام اسلامی این وقایع مذموم است و کارتن خواب شنیده و دیده بودیم و قبرخواب و .........

سؤال اینجاست که چی؟؟ آیا شما مسؤولین از این اتفاقات خبر دارید یا ندارید ؟ اگر دارید چرا اقدامی ندارید؟اگر ندارید چطور  مسؤولی هستید و چه می کنید؟شما مسؤول در یک جامعه لائیک‌ یا غیر مسلمان که نیستید،شما در جامعه ای مسؤولید که از دو واژه ی مقدس چه لفظا و چه معنا تشکیل شده است.انقلاب اسلامی....هم انقلاب مقدس است و هم اسلام اگرچه اولی بار معنایی خود را علاوه بر عقل و لغت از اسلام می گیرد و تقدسش را مرهون اسلام است.خب،مردم ما چه چیز نداشتند که انقلاب کردند.مگر دولت دست نشانده ی پهلوی با مردم چه می کرد که آنها را بر آن داشت که اینها به ما ظلم می کنند؟؟؟چه کمبودهایی بود؟ چه حقارتهایی بود؟ چه ظلم هایی بود؟ حضرت امام اعلی الله مقامه الشریف مردم را به چه چیزهایی فراخواند؟ چه معارفی را برای مردم بیان کرد که آنها را از خود بی خود کرد و خمینی شد روح آنان؟؟؟روح منی خمینی!!!این شعار مردم است از زمان مبارزات نهضت تا خرداد شصت و هشت..این معارف چه گنج های گران قیمتی بود که در کلام آن پیر سفرکرده جاری می شد و در جان مردم عاشق ساری..آری اگر ساری نمی شد و سریان و جریان نداشت که این عشق و علاقه را به دنبال نداشت!تا یک فرمان می داد که جبهه ها را پرکنید با دل و جان می رفتند،آنهایی که شهید داده بودند عاشقانه تر ،چون به کلام رهبرشان ایمان داشتند ایمان.در این زمان خلف صالح حضرت امام را بنگرید،راهش همان راه امام ،هدفش همان،کلامش همان، صلابتش همان،بصیرتش همان،عشق و دلدادگی مردم به مقتدایشان همان،...مگر اینها چه کردند و می کنند که موفق بودند و هستند،چرا همیشه معادلاتشان درست از آب در می آید؟ چرا در بازی شطرنج با دشمنان خارجی و داخلی همیشه پیروزند؟چرا مچ حریفهایشان را همیشه خوابانده اند؟ چرا خود اپوزیسیون خارج از کشور لب به اعتراف می گشاید و می گوید در زندگی آیت الله خامنه ای نه یک نقطه ی سیاه بلکه نقطه ی خاکستری هم پیدا نمی شود.چرا؟؟واقعا چرا؟؟ از این طرف چرا برخی از مسؤولین ما حرفهایشان یکی نیست؟روزی طرزی سخن می گویند و طوری عمل می کنند و روزی طرز و طور دیگر؟؟چرا؟؟چرا مسؤول ما باید از پاسخگویی فراری  باشد و چرا مسؤول ما نحوه ی زندگیش با اقشار مردم هماهنگ نیست؟ چرا فاصله ها زیاد است؟ چرا طبقات اجتماع از هم دورند و به اصطلاح فاصله ی طبقاتی زیاد است؟ چرا به اینجا رسیدیم؟و چراهای زیاد دیگر؟؟جواب اینها را در این آیه ی قرآن باید جست إن الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة....امام و رهبری گفتند خدا و استقامت کردند،به فرمایش خدا به معنای واقعی کلمه ایمان آوردند که با متقین است لذا خدا پشتیبان آنهاست.چرا مردم ایمان به این دو بزرگواردارند و کلامشان را می خرند؟چون آنها کلام خدا را صادقانه می گویند و عمل می کنند..إن الذین ءامنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا...این عشق الهی است...مسؤولین عزیز در پی خشنود کردن یکی باشید. الله را خشنود سازید که هم او از شما راضی خواهد بود و هم مردم...دیگر دنبال تبلیغات و امثال ذالک رفتن نمی خواهد..دیگر از حرف و کنایه ی این و آن ملالی نخواهید داشت که انا کفیناک المستهزءین.برای خدا به فکر مردم باشید وضع مردم خوب نیست در فشارند اگرچه ممکن است جسمشان سرپناهی داشته باشد لکن روحشان آرامش ندارد ....مردم خوبی داریم ..شما را به خدا این کشمکش ها را تمام کنید،مردم از این بگو مگوها خسته اند، از تبعیض ها و بعضا بی عدالتی ها رنجورند،از پاره ای بی حرمتی ها معذبندو از برخی تحقیرها ناخشنود، برای خدا کمی به یاد مشکلات مردم باشید و دغدغه مند رفع مشکلاتشان... صبغة الله و من احسن من الله صبغة....